اس ام اس عاشقانه سرى ٢ - دوم
سرگیجه بهانه بود
میخواستم با تمام وجودم احساس کنم تکیه گاهمی !
خیلی دلتنگتم ، اما …
نمیدانم “خیلی” را چگونه بنویسم که “خیلی” دیده شود•
مرا در آغوشت بفشار
بگذار دل ضعفه بگیرم
از این همه عاشقانه های محکم ِ تو . . .
به سلامتی اونی که وقتی میدونه رو چیزی حساسی یا از کاری بدت میاد
حواسش هست که ناراحتت نکنه !
دلم از درد دنیا تنگ تنگ است
چرا درها به رویم سنگ سنگ است
در این دنیا ندیدم روز خوبی
چقدر رفتن از این دنیا قشنگ است
کاش میدانستم چطور به صبح برسانم
تمام شب هایی را که با رفتنت یلدا شدند
نه کسی منتظر است …
نه کسی چشم به راه …
نه خیال گذر از کوچه ی ما دارد ماه
وقتی از عشق نصیبی نبری غیر از آه
قسمت نشد دستشو بگیرم
اما اون روزای آخر خوب مچشو گرفتم !
کاش باورت نشود
چقدر دوستت دارم
تا تمام عمر آن را به تو ثابت کنم…!
زن نیستم اگر زنانه پای عشقم نایستم
از قبیله زلیخا آمده ام
آنقدر عشقت را جار می زنم تا خدا برایم کف بزند
مردانه دوستم داری ؟
هر دو خالی بودند
سر من از عقل
که تو را دوست داشت !
قلب تو از عشق
که مرا دوست نداشت !
من ، مسئله ای ساده هستم ، حل می شوم …
روزی در آغوشت !